جدول جو
جدول جو

معنی سلطان العلماء - جستجوی لغت در جدول جو

سلطان العلماء
(سُ نُلْ عُ لَ)
حسین بن میرزا رفیع الدین محمد بن امیر شجاع الدین محمود حسینی. نسب وی اصفهانی است و زادگاهش نیز اصفهان است. وی از بزرگان علماء و امامیه بوده است. مدت پنج سال وزارت شاه عباس صفوی و دوسال وزارت شاه صفی را بعهده داشت. شاه صفی وی را از وزارت عزل کرد و به قم تبعیدش نمود. مدتی در قم بسر برد سپس به اصفهان بازگشت. چون که شاه صفی درگذشت و شاه عباس ثانی بسلطنت رسید مجدداً بمقام وزارت رسید و مدت دوسال و شش ماه نیز در این شغل بود تا اینکه در اشرف که از بلاد مازندران است درگذشت. نعش وی را به نجف اشرف منتقل کردند. او راست: حواشی و شروح از آن جمله حاشیه علی شرح اللمعه. و حاشیه علی اصول المعالم و حاشیه علی شرح المختصر العضدی. (اعلام زرکلی ج 1 ص 259)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ نُلْ حُ کَ)
ملقب به حاجی میرزاابوالقاسم طبیب مشهور قرن 13 و 14 هجری. بسبک قدیم بسیاری از اطبای اواخر قاجاریه از شاگردان او بودند. وی در دربار ناصرالدینشاه احترام بسیار داشت و از اطبای حضور وی بود. مدتی در مدرسه دارالفنون بتدریس طب ایرانی اشتغال داشته و کتابی در این رشته بنام ’ناصرالملوک’ تألیف کرده است. وی در سن 99سالگی بسال 1322 ه. ق. بمرض وبا درگذشت. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ عَ)
ابن عبدالسلام سلمی دمشقی ملقب به سلطان العلماء. وی فقیهی شافعی بود ولایت قضای مصر یافت سپس از آن شغل استعفا خواست. به سال 577 متولد شد و به سال 660 هجری قمری درگذشت. از تألیفات اوست: الفوائد. الغایه فی اختصار النهایه. القواعد الکبری. القواعد الصغری. الفرق بین الایمان و الاسلام. مقاصد الرعایه. درباره علم وی این مثل بین مصریان سائر است: که ما أنت الا من العوام و لو کنت ابن عبدالسلام. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
ابن سلطان العلماء امیرمحمد طاهر بن میرسید علی بن سلطان العلماء. او راست: حاشیه ای بر شرح هدایهالاثیریه. (از الذریعه ج 6 ص 139)
لغت نامه دهخدا